نخستين فيلم سينمايياش «بدرود بغداد» بود؛ اثري تحسين شده كه توانست بهعنوان نماينده ايران در بزرگترين فستيوال بينالمللي فيلم يعني اسكار انتخاب شود. مهدي نادري كه تجربه بسياري هم در ساخت فيلم كوتاه و مستند دارد، بعد از «بدرود بغداد» در سال 94 «افسانه شكارچيان گرگ» را ساخت. اثري كه در گيشه نتوانست خيلي مورد توجه مخاطبان قرار گيرد. اما نادري، كه بهزعم بسياري از منتقدان جزو فيلمسازان خلاق و باذوق سينما است، امسال در اكران ماه رمضان با فيلم «سامورايي در برلين» به سينماها بازگشته است. اثري كمدي كه در ابتدا ممكن است باعث تعجب دنبالكنندگان سينماي نادري باشد، تا جايي كه برخي آن را اثري فاقد ارزشهاي هنري و تنها گيشهاي ميدانند. اما در مقابل برخي آن را، كمدي شريف و به دور از ابتذال عنوان ميكنند. با او از انگيزه و چگونگي ساخت اين اثر سينمايي گفتيم.
چرايي ساخت اثري چون «سامورايي در برلين»
ايرناپلاس: «سامورايي در برلين» اثري متفاوت در كارنامه حرفهاي شماست. چطور شد كه تصميم به ساخت اين فيلم گرفتيد؟
نادري: من در كارنامه حرفهايام، فيلمهايي مثل «افسانه شكارچيان گرگ» دارم يا مجموعهاي از ويديوآرت در باب هنر مدرن و راههاي تلطيف خشونتهاي فردي، اجتماعي يا ايونتهايي درباره استفاده از هنر براي بهكارگيري تواناييهاي فردي و اجتماعي در ايران و اروپا برگزار كردهام. «سامورايي در برلين» پيشنهاد دوستم آقاي ابوالفضل صفاري بود. البته در آغاز نپذيرفتم، چون فيلمنامهاي كه انتخاب كرده بودند خوب نبود و مشكلات زيادي داشت كه هيچكدام از بازيگران سينما نپذيرفته بودند بازي كنند و هر چه هم ايده داديم و نويسنده محترم بازنويسي كرد، كار در نيامد. در نهايت رفتم و دست به نگارش «سامورايي در برلين» زدم. ژانر كمدي هم يكي از ژانرهاي سينما است و در مسير فيلمسازي براي من تجربه جالبي بود. براي من جذابيت داشت كه اين ژانر را تجربه كنم. تجربه با مخاطب، تجربه با عواطف مخاطب و مهمترين بخش عواطف، خنده و گريه است.
سينماي شبهمستقلي كه دولت از آن حمايت ميكند
ايرناپلاس: آيا انتخاب فضاي كمدي به خاطر گيشه نبوده است؟
نادري: قطعاً! نبايد ريسك ميكرديم. صفاري با سختي سرمايه تهيه كرده بود و درخصوص دعوت از من هم گرچه دلش قرص بود، اما نگرانيهاي خود را داشت. مشكل سينماي مستقل اين است كه همه از سينماگر مستقل توقع دارند، ولي هيچكس مسئوليتش را گردن نميگيرد. يك سينماي شبهمستقل هم داريم كه دولت همهجوره از صفر تا صد اكران از آن حمايت ميكند و هيچكس هم از آن توقع خلاقيت ندارد و تأثيرگذار هم نيست.
خدا پارتيبازي نميكند
ايرناپلاس: پيشنهادهاي بينالمللي شما به كجا ختم شد؟
نادري: من در جذب حمايت و مشاركت طرفهاي ايراني براي پروژههاي بينالمللي ناموفق بودهام، چراكه ما پشتوانهاي غير از خدا نداريم. خدا هم پارتيبازي نميكند.
ايده سامورايي با چهره و لحن فرخنژاد در ذهنم تجسم پيدا كرد
ايرناپلاس: از گروهي بازيگر كه بازي آنها را كمتر در كنار يكديگر شاهد بودهايم، براي بازي در اين اثر انتخاب كردهايد. از اين انتخابها بگوييد.
نادري: با اين بازيگران سالهاست كه دوست هستم و هميشه علاقهمند بودهايم كه پروژههاي مختلفي را با يكديگر كار كنيم. ميرطاهر مظلومي را اولين بار خودم به تئاتر دعوت كردم، مانند بسياري از بچههاي جنوب تهران كه در حال حاضر بازيگران و كارگردانان شاخصي در سينما شدهاند و اين دوستي و اين همكاريها براي دهههاي پيش است. البته خودم را شاگرد عليرضا نادري، برادر بزرگوارم ميدانم. آقاي حميد فرخنژاد طبيعتاً در حال حاضر بازيگر شناخته شدهاي است كه بالاخره در ژانرهاي مختلف كار كرده و بسيار هم تواناست. ايشان هم دوست قديمي بنده است و ايده سامورايي، با چهره و لحن حميد در ذهنم تجسم پيدا كرد. اولين نفر او به ذهن من رسيد كه از لحاظ اخلاقي خيلي دوستش دارم و از نظر كاري هم خيلي به وي اعتماد دارم. حميد فرخ نژاد جزو معدود بازيگران ايراني است كه با استاد سينايي و استاد بيضايي و اصغر فرهادي و محسن امير يوسفي كار كرده و استخوان خورد كرده و در همه ژانرها بازي كرده و درخشيده است. آزاده اسماعيلخاني هم از جمله استعدادهاي درخشاني است كه زير اسم خويشانش مانده است. اما در اين فيلم بخش كوچكي از تواناييهايش ديده شد. وقتي نقش كوتاه زينو را پيشنهاد كردم، پذيرفت و اينقدر تمرين كرده بود كه روز ضبط گويي خود زينوي دختر خان شيراز و غرغرو و بدبين سر صحنه حضور دارد. با توجه به اينكه نقشش خيلي كوتاه است، اما اينجاست كه يك بازيگر، توانايي خود را به يك فيلم ميبخشد.
از شباهت هومن حاجيعبداللهي به فردي مركوري تا هنرنمايي اسكندري
«پروسه انتخاب اميرمهدي ژوله تا حدودي متفاوت بود، چون ما با يكديگر رابطه دوستي نداشتيم بلكه دوستان مشتركي داشتيم. من چند بازي كوتاه از او ديدم كه به نظرم خيلي صدا و تيپ خاصي داشت. آقاي ژوله از طرف حميد فرخنژاد پيشنهاد شد. بهمحض اينكه به او پيشنهاد دادم خيلي استقبال و همكاري خوبي بين ما شكل گرفت. گريم استاد اسكندري يكي از نقاط قوت تيپسازي بازيگران ما بود كه از ژوله آرام و مهربان، فري نردهبوم بسازد و از چهره شرقي حميد فرخ نژاد، سامورايي ساخته شود. براي هومن حاجيعبداللهي هم مثل ميرطاهر يا محسن حسيني خيليها نگران تكرار و ارجاع به تئاتر و شخصيتهاي قبلياش بودند. اما از هومن مطمئن بودم. بيني و جمجمه و پشت لب هومن مرا ياد فردي مركوري ميانداخت و با تكيه بر استاد عبدالله اسكندري و توانايي فراوان هومن، تيپ شيرين گلممد ساخته شد. زمان نوشتن فيلمنامه صداي عزيزاني، چون حميد فرخنژاد، نادر مشايخي، ميرطاهر مظلومي، هومن حاجعبداللهي، محسن حسيني، احمد سمنار، اسدالله يكتا و گوهر خيرانديش در گوشم پژواك ميشد.»
نادر مشايخي از تيپهاي متفاوت سينماست
ايرناپلاس: يكي از نكات قابل توجه و شايد متمايزكننده اثر شما استفاده از هنرمندي چون نادر مشايخي براي شخصيت تأثيرگذار فيلم است. شخصي كه آهنگساز و رهبر اركستر است. ضرورت حضور اين آهنگساز در «در سامورايي در برلين» چيست؟
نادري: توانايي و حس نادر مشايخي را ميشناختم. سالهاست كه با يكديگر همكاري داشتيم. در رويدادهاي شنيداري، پرفورمنس، رويداد هنر ضد خشونت و رويداد هنر ناگهاني كه در موزه هنرهاي معاصر با حضور نزديك به 18 آرتيست طراز اول همچون كامبيز درمبخش و سيفالله صمديان و محمد شيرواني و محمد آزرم كه بعدتر خيلي گسترده در چند شهر ايران هم اجرا شد. طبيعتاً اين همكاريها موجب شد شناخت كافي از تواناييهاي هم داشته باشيم. به اعتقاد من نادر مشايخي يكي از متفاوتترين تيپهاي سينمايي ايران است كه توانايي ايفاي خيلي از نقشهاي مختلف را دارد. در «سامورايي در برلين» بخشي از تواناييهاي مشايخي را ديدم. بخشي كه كاملاً با شخصيت خودش متفاوت است و اين نشان ميدهد كه هنر بازيگري را كاملاً ميشناسد. با توجه به خانواده و پدربزرگوارش، سرشتش با هنر آميخته است. من فكر ميكنم اگر مشايخي بازيگر هم ميشد، مطمئناً در حال حاضر يكي از بازيگران بسيار مهم تاريخ سينماي ايران بود. پيش از سامورايي در يك ويديو آرت كه بر اساس قطعهاي از لوييجي نونو كار كردم، او بازي كرد. فكر ميكنم اين اولين نقشي است كه به شكل جدي و تأثيرگذار در روند قصه بازي ميكند. ما حتي قرار بوده و هست كه با هم تئاتر كار كنيم.
هدف سامورايي چيزي غير از سرگرمي بدون ابتذال نيست
ايرناپلاس: با جلو رفتن داستان، فيلم كمكم از فضاي رئال جدا شده و به سمت فانتزي ميرود. اين اتفاق تا چه اندازه تعمدانه است؟
نادري: سينماي سرگرمي، تلطيف و گسترش واقعيت است بهسوي حل مسائل، توسط قهرمان و پايان خوش. البته منظورم اين جنس كمديهاست. رسيدن به پست مدرنيسم و تلفيق سينماي رزمي و سينماي فارسي و تريلرهاي گانگستري و خلاصه يك فضاي تلفيقي با ريتم تند مد نظرم بود. در جايي خواندم كه «سامورايي در برلين» را با واقعيت منطبق كرده بودند و خلاصه ايراداتي گرفته بودند كه مربوط به الگوي ديگر سينماست. اينجا كانتكس سرگرمي است و داستانگويي و روابط علّي و معلولي ملاك نيست. البته كه از نقد استقبال ميكنم و برايم راهگشاست. در سامورايي رفتار بازيگر و ديالوگ و تدوين و موسيقي و صداگذاري و ... از واقعيتها برداشت كميك كرده كه اشاره كردم. قصه، كمدي موقعيت و جابهجايي جغرافيايي، موقعيتهاي پلهپله ايجاد و از آن عبور ميكند و تا پايان داستان به اين شكل جلو ميرود. به نظر من يك كار سرخوشانه است و هدفش هيچچيزي به غير از سرگرمي بدون ابتذال نيست.
جلادان بيرحم صحنه
ايرناپلاس: تعدادي بازيگر جوان مثل سامان صفاري و آزاده اسماعيلخاني و حتي نابازيگري مثل احمد سمنار و... هستند، چگونه به اين تركيب در يك كمدي رسيديد؟
نادري: احمد سمنار را در آلمان ديده بودم. به نظرم ايشان خيلي فتوژنيك و البته باانگيزه و تواناست. به قولي شبيه عكس روي جلد كتابهاي خوشبختي است. هر استعدادي كه ممكن بود و من ميشناختم را به كار دعوت كردم. سامان صفاري هم جواني است كه خيلي سال است او را ميشناسم و پيش از او، نقش فرهاد، تيپ و شكل و شغل ديگري داشت، اما با تغييرات همزماني كه در فيلمنامه دادم به گزينه سامان رسيدم و شخصيت را با تيپ و سن او تطبيق دادم. در همان فرصت كوتاه تمرين و استفاده از الگوي تيپ جوان شيك و ساده كمك كرد تا اين بازيگر جوان در كار جا بيفتد. تلاش و علاقه فردي خودش برايم ارزشمند بود و البته او همبازي حميد فرخنژاد، ميرطاهر مظلومي، هومن حاجيعبداللهي و اميرمهدي ژوله كه جلادان بيرحم صحنه هستند، بود كه جاي غفلت و خطا نداشت.
گفتوگو از هنگامه ملكي
گفتوگو با مهدي نادري - بخش نخست
هدف «سامورايي در برلين»، چيزي غير از سرگرمي بدون ابتذال نبود
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۰۸
کد خبر:
83319286
تهران- ايرناپلاس- «سامورايي در برلين» تازهترين اثر مهدي نادري است؛ فيلمي كه عليرغم پرفروش بودن در ميان آثار در حال اكران، منتقدان زيادي دارد.